وقتی زیر آماج حملات قرار میگیری سعی نکن فرار کنی یا وقتی کسی تهدیدت میکنه سعی نکن بتر سی و جا بزنی یا وقتی کسی به جایی دعوتت میکنه سعی نکن ردش کنی(مهمانی) یا وقتی درس داری یا پدر و مادرت با تو کاری دارد سعی نکن رد کنی ؟
امروزه یک معضلی که باعث شده جوانان و نوجوانان امروز را از خانواده ها دور کند دلایل مختلفی می تواند باشد ؟
1.دوستان :دوست نقش بسیار مهمی در زندگی امروز و فردای فرزندان ما دارد چرا که در روایت آمده هرکس را میخواهی بشناسی از دوستش بشناس زیرا که اخلاق و رفتار دوست بر ما تاثیر بسیار به سزایی دارد ما باید کاری کنیم که فرزندانمان با محیط خانواده بیشتر دوست شوند چرا که محیط بیرون از منزل محیطی نا آرام و سرشار از نا امنیتی است البته این به این منظور نیست که فرزندانمان را از محیط اجتماعی بیروناز منزل دور کرد باید به آنها یاد داد که در انتخاب افراد در بیرون از منزل دقت کنند و بیشتر این دوستیها در محیط مدرسه مسجد و.....شکل میگیرد و در همه محیطها خوب و بد وجود دارد و باید کاری کرد که فرزندان بیشتر با محیط خانواده یعنی خواهر برادر و مهم تر از همه پدر و مادر دوست شوند دوستان باید بدانند که فرزندان از سن 3تا 6 سالگی نیاز به محبت پدر و مادر دارند و اگر این شرایط برای آنها فراهم نگردد دچار یکسری مشکلات روحی میگردند
2.فرهنگ : معضل دیگر این مسئله فرهنگ یا نبود فرهنگ یا از بین رفتن فرهنگ ملی یک کشور یا یک شهر یا روستا می باشد یکی از مالکان شبکه های ماهواره ای در یک روزنامه انگلیسی اعلان کرده که هدف ما از بین بردن فرهنگ اصیل ایرانی و مذهب ایرانی اگر ما فرهنگ و مذهب ایرانی را از یک جوان ایرانی دور کنیم به آنچه که ما میخواهیم دست پیدا خواهیم کرد و به تازگی این فرد گفته است اگر ما بتوانیم قبح و حرمت مادر را در یک خانواده ایرانی از بین ببریم با عث تزلزل یک خانواده ایرانی خواهیم شد و این مسئله را باید خانوادها جدی بگیرند و تا حدودی موفق بوده اند و این هشدار را باید به مسئولان ایرانی و کسانی که دم از فرهنگ و کار فرهنگی میزنند باید گفت که نباید کار فرهنگی خود را برای دیگران یا شخص خاص انجام دهند نگه داشتن جوانان و نوجوانان در این محیط سرد کنونی بسیار مهم است
3.پدر ومادرو مدرسه:این سه نقش بسیار مهمی در تربیت و رفتار بچه ها و کودکان دارند پدر و مادر باید خود را با مدرسه (معلم ناظم و مدیر) هماهنگ کند چرا چون پدر و مادر فقط در منزل و تقریبا بیرون از منزل می تواند احاطه داشته باشند اما در راه مدرسه و در داخل مدرسه نمی توانند احاطه کنند و باید با مدرسه و مربی پرورشی فرزندان همکار ی داشت ادامه دارد.......................با تشکر از نظر دهی شما
یادش بخیر اون قدیما
تو کوچمون هم بازیا
توپ شقایق خریدیم
چقدره ما می دویدیم
گل کوچیکو میخ دیواری
خالی نبود هیچ بیکاری
ولی الان بزرگ شدیم
چقدره ماها دور شدیم
کاش میشد یکبار دیگه بچه هار و خبرکنیم
به یاد اون گذشته ها یک بار دیگه سفر کنیم
توپ شقایق بخریم
به یاد اون گذشته ها هرچه که لایق بگیریم
این که نوشتم براتون فقط فقط یک شعر نبود
همش برام خاطره بود گفتم بزارم براتون
سراینده :هادی کاوسی
شهادت امام جعفر صادق علیه السلام رییس مذهب تشیع تسلیت باد
ختصری از زندگانى حضرت امام صادق (ع)
1. امام صادق ( ع )و همین انقلاب سرانجام حکومت شوم
بنى امیه را برانداخت و مردم را از یوغ ستم و بیدادشان رها ساخت .
لیکن سرانجام بنى عباس با تردستى و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره
گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند . دوره انتقال حکومت هزار
ماهه بنى امیه به بنى عباس طوفانىترین و پر هرج و مرج ترین
دورانى بود که زندگى امام صادق ( ع ) را فراگرفته بود .
و
از دیگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ایدهئولوژیها و عصر تضاد
افکار فلسفى و کلامى مختلف بود ، که از برخورد ملتهاى اسلام با
مردم کشورهاى فتح شده و نیز روابط مراکز اسلامى با دنیاى خارج ، به
وجود آمده و در مسلمانان نیز شور و هیجانى براى فهمیدن و پژوهش پدید
آورده بود .
عصرى که کوچکترین کم کارى یا عدم بیدارى و
تحرک پاسدار راستین اسلام ، یعنى امام ( ع ) ، موجب نابودى دین و
پوسیدگى تعلیمات حیاتبخش اسلام ، هم از درون و هم از بیرون مىشد .
اینجا
بود که امام ( ع ) دشوارى فراوان در پیش و مسؤولیت عظیم بر دوش
داشت . پیشواى ششم در گیر و دار چنین بحرانى مىبایست از یک سو به
فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بىدینى و کفر و نیز مانع
انحراف اصول و معارف اسلامى از مسیر راستین باشد ، و از توجیهات غلط و
وارونه دستورات دین به وسیله خلفاى وقت جلوگیرى کند .
علاوه
بر این ، با نقشهاى دقیق و ماهرانه ، شیعه را از اضمحلال و نابودى
برهاند ، شیعهاى که در خفقان و شکنجه حکومت پیشین ، آخرین رمقها را
مىگذراند ، و آخرین نفرات خویش را قربانى مىداد ، و رجال و مردان
با ارزش شیعه یا مخفى بودند ، و یا در کر و فر و زرق و برق حکومت
غاصب ستمگر ذوب شده بودند ، و جرأت ابراز شخصیت نداشتند ، حکومت جدید
هم در کشتار و بىعدالتى دست کمى از آنها نداشت و وضع به حدى
خفقانآور و ناگوار و خطرناک بود که همگى یاران امام ( ع ) را در
معرض خطر مرگ قرار مىداد ، چنانکه زبدههایشان جزو لیست سیاه مرگ
بودند .
"جابر جعفى" یکى از یاران ویژه امام است که از طرف آن
حضرت براى انجام دادن امرى به سوى کوفه مىرفت . در بین راه
قاصد تیز پاى امام به او رسید و گفت : امام ( ع ) مىگوید : خودت را
به دیوانگى بزن ، همین دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه
که فرمان محرمانه ترور را از طرف خلیفه داشت از قتلش به خاطر
دیوانگى منصرف شد .
جابر جعفى که از اصحاب سر امام باقر ( ع )
نیز مىباشد مىگوید : امام باقر ( ع ) هفتاد هزار بیت حدیث به من
آموخت که به کسى نگفتم و نخواهم گفت ...
او روزى به حضرت عرض
کرد مطالبى از اسرار به من گفتهاى که سینهام تاب تحمل آن را
ندارد و محرمى ندارم تا به او بگویم و نزدیک است دیوانه شوم .
امام
فرمود : به کوه و صحرا برو و چاهى بکن و سر در دهانه چاه بگذار و در
خلوت چاه بگو : حدثنى محمد بن على بکذا وکذا ... ، ( یعنى امام
باقر ( ع ) به من فلان مطلب را گفت ، یا روایت کرد ) .
آرى ،
شیعه مىرفت که نابود شود ، یعنى اسلام راستین به رنگ خلفا درآید ،
و به صورت اسلام بنى امیهاى یا بنى عباسى خودنمایى کند .
در
چنین شرایط دشوارى ، امام دامن همت به کمر زد و به احیا و بازسازى
معارف اسلامى پرداخت و مکتب علمى عظیمى به وجود آورد که محصول و
بازده آن ، چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام ، محمد بن مسلم و
... ) در رشتههاى گوناگون علوم بودند ، و اینان در سراسر کشور پهناور
اسلامى آن روز پخش شدند .
هر یک از اینان از طرفى خود ،
بازگوکننده منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار میراث
دینى و علمى و نگهدارنده تشیع راستین بودند ، و از طرف دیگر مدافع و
مانع نفوذ افکار ضد اسلامى و ویرانگر در میان مسلمانان نیز بودند .
تأسیس
چنین مکتب فکرى و این سان نوسازى و احیاگرى تعلیمات اسلامى ،
سبب شد که امام صادق ( ع ) به عنوان رئیس مذهب جعفرى ( تشیع )
مشهور گردد .
لیکن طولى نکشید که بنى عباس پس از تحکیم پایههاى
حکومت و نفوذ خود ، همان شیوه ستم و فشار بنى امیه را پیش گرفتند و
حتى از آنان هم گوى سبقت را ربودند. .
امام صادق ( ع ) که
همواره مبارزى نستوه و خستگىناپذیر و انقلابیى بنیادى در میدان فکر و
عمل بوده ، کارى که امام حسین ( ع ) به صورت قیام خونین انجام
داد ، وى قیام خود را در لباس تدریس و تأسیس مکتب و انسان سازى
انجام داد و جهادى راستین کرد .
3. جنبش علمى
اختلافات
سیاسى بین امویان و عباسیان و تقسیم شدن اسلام به فرقههاى
مختلفو ظهور عقاید مادى و نفوذ فلسفه یونان در کشورهاى اسلامى ،
موجب پیدایش یک نهضت علمى گردید . نهضتى که پایههاى آن بر حقایق
مسلم استوار بود .
چنین نهضتى لازم بود ، تا هم حقایق
دینى را از میان خرافات و موهومات و احادیث جعلى بیرون کشد و هم در
برابر زندیقها و مادیها با نیروى منطق و قدرت استدلال مقاومت کند و
آراى سست آنها را محکوم سازد . گفتگوهاى علمى و مناظرات آن حضرت
با افراد دهرى و مادى مانند "ابن ابى العوجاء" و "ابو شاکر دیصانى" و
حتى "ابن مقفع" معروف است .
به وجود آمدن چنین نهضت علمى در
محیط آشفته و تاریک آن عصر ، کار هر کسى نبود ، فقط کسى شایسته این
مقام بزرگ بود که مأموریت الهى داشته باشد و از جانب خداوند
پشتیبانى شود ، تا بتواند به نیروى الهام و پاکى نفس و تقوا وجود خود
را به مبدأ غیب ارتباط دهد ، حقایق علمى را از دریاى بیکران علم
الهى به دست آورد ، و در دسترس استفاده گوهرشناسان حقیقت قرار دهد .
تنها
وجود گرامى حضرت صادق ( ع ) مىتوانست چنین مقامى داشته باشد ،
تنها امام صادق ( ع ) بود که با کنارهگیرى از سیاست و جنجالهاى
سیاسى از آغاز امامت در نشر معارف اسلام و گسترش قوانین و احادیث
راستین دین مبین و تبلیغ احکام و تعلیم و تربیت مسلمانان کمر همت
بر میان بست .
زمان امام صادق ( ع )
در حقیقت عصر طلایى دانش و ترویج احکام و تربیت شاگردانى بود که
هر یک مشعل نورانى علم را به گوشه و کنار بردند و در "خودشناسى" و
"خداشناسى" مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدایت مردم
کوشیدند .
در همین دوران درخشان - در برابر فلسفه یونان -
کلام و حکمت اسلامى رشد کرد و فلاسفه و حکماى بزرگى در اسلام پرورش
یافتند . همزمان با نهضت علمى و پیشرفت دانش بوسیله حضرت صادق (
ع ) در مدینه ، منصور خلیفه عباسى که از راه کینه و حسد ، به فکر
ایجاد مکتب دیگرى افتاد که هم بتواند در برابر مکتب جعفرى استقلال
علمى داشته باشد و هم مردم را سرگرم نماید و از خوشهچینى از محضر
امام ( ع ) بازدارد .
بدین جهت منصور مدرسهاى در محله "کرخ"
بغداد تأسیس نمود . منصور در این مدرسه از وجود ابو حنیفه در مسائل
فقهى استفاده نمود و کتب علمى و فلسفى را هم دستور داد از هند و
یونان آوردند و ترجمه نمودند ، و نیز مالک را - که رئیس فرقه مالکى
است - بر مسند فقه نشاند ، ولى این مکتبها نتوانستند وظیفه ارشاد خود
را چنانکه باید انجام دهند .
امام صادق ( ع ) مسائل فقهى و
علمى و کلامى را که پراکنده بود ، به صورت منظم درآورد ، و در هر
رشته از علوم و فنون شاگردان زیادى تربیت فرمود که باعث گسترش
معارف اسلامى در جهان گردید . دانشگسترى امام ( ع ) در رشتههاى
مختلف فقه ، فلسفه و کلام ، علوم طبیعى و ... آغاز شد . فقه جعفرى
همان فقه محمدى یا دستورهاى دینى است که از سوى خدا به پیغمبر
بزرگوارش از طریق قرآن و وحى رسیده است .
بر خلاف سایر فرقهها
که بر مبناى عقیده و رأى و نظر خود مطالبى را کم یا زیاد مىکردند ،
فقه جعفرى توضیح و بیان همان اصول و فروعى بود که در مکتب اسلام
از آغاز مطرح بوده است .
ابو حنیفه رئیس فرقه حنفى درباره امام صادق ( ع ) گفت : من
فقیهتر از جعفرالصادق کسى را ندیدهام و نمىشناسم . فتواى
بزرگترین فقیه جهان تسنن شیخ محمد شلتوت رئیس دانشگاه الازهر مصر
که با کمال صراحت عمل به فقه جعفرى را مانند مذاهب دیگر اهل سنت
جایز دانست - در روزگار ما - خود اعترافى است بر استوارى فقه جعفرى و
حتى برترى آن بر مذاهب دیگر . و اینها نتیجه کار و عمل آن روز
امام صادق ( ع ) است .
در رشته فلسفه و حکمت حضرت صادق (
ع ) همیشه با اصحاب و حتى کسانى که از دین و اعتقاد به خدا دور
بودند مناظراتى داشته است . نمونهاى از بیانات امام ( ع ) که در
اثبات وجود خداوند حکیم است ، به یکى از شاگردان واصحاب خود به
نام "مفضل بن عمر" فرمود که در کتابى به نام "توحید مفضل" هم
اکنون در دست است .
مناظرات امام صادق ( ع ) با طبیب
هندى که موضوع کتاب "اهلیلجه" است نیز نکات حکمتآموز بسیارى دارد
که گوشهاى از دریاى بیکران علم امام صادق ( ع ) است . براى
شناسایى استاد معمولا دو راه داریم ، یکى شناختن آثار و کلمات او ،
دوم شناختن شاگردان و تربیتشدگان مکتبش .
کلمات و آثار و احادیث
زیادى از حضرت صادق ( ع ) نقل شده است که ما حتى قطرهاى از
دریا را نمىتوانیم به دست دهیم مگر "نمى از یمى" . اما شاگردان آن
حضرت هم بیش از چهار هزار بودهاند ، یکى از آنها "جابر بن حیان"
است . جابر از مردم خراسان بود .
پدرش در طوس به داروفروشى مشغول بود
که به وسیله طرفداران بنى امیه به قتل رسید . جابر بن حیان پس
از قتل پدرش به مدینه آمد . ابتدا در نزد امام محمد باقر ( ع ) و
سپس در نزد امام صادق ( ع ) شاگردى کرد . جابر یکى از افراد عجیب
روزگار و از نوابغ بزرگ جهان اسلام است .
در تمام علوم و فنون
مخصوصا در علم شیمى تألیفات زیادى دارد ، و در رسالههاى خود همه جا
نقل مىکند که ( جعفر بن محمد ) به من چنین گفت یا تعلیم داد یا
حدیث کرد . از اکتشافات او اسید ازتیک ( تیزآب ) و تیزاب سلطانى و
الکل است .
وى چند فلز و شبه فلز را در زمان خود کشف کرد . در
دوران "رنسانس اروپا" در حدود 30. رساله از جابر به زبان آلمانى چاپ
و ترجمه شده که در کتابخانههاى برلین و پاریس ضبط است .
حضرت
صادق ( ع ) بر اثر توطئههاى منصور عباسى در سال 148 هجرى مسموم و
در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شد . عمر شریفش در این هنگام 65
سال بود . از جهت اینکه عمر بیشترى نصیب ایشان شده است به "شیخ
الائمه" موسوم است .
حضرت امام
صادق ( ع ) هفت پسر و سه دختر داشت .پس از حضرت صادق ( ع ) مقام
امامت بنا به امر خدا به امام موسى کاظم ( ع ) منتقل گردید .دیگر
از فرزندان آن حضرت اسمعیل است که بزرگترین فرزند امام بوده و
پیش از وفات حضرت صادق ( ع ) از دنیا رفته است . طایفه اسماعیلیه
به امامت وى قائلند .
4. خلق و خوى حضرت صادق ( ع )
حضرت
صادق ( ع ) مانند پدران بزرگوار خود در کلیه صفات نیکو و سجایاى
اخلاقى سرآمد روزگار بود . حضرت صادق ( ع ) داراى قلبى روشن به نور
الهى و در احسان و انفاق به نیازمندان مانند اجداد خود بود . داراى
حکمت و علم وسیع و نفوذ کلام و قدرت بیان بود .
با کمال تواضع و
در عین حال با نهایت مناعت طبع کارهاى خود را شخصا انجام مىداد ، و
در برابر آفتاب سوزان حجاز بیل به دست گرفته ، در مزرعه خود
کشاورزى مىکرد و مىفرمود : اگر در این حال پروردگار خود را ملاقات
کنم خوشوقت خواهم بود ، زیرا به کد یمین و عرق جبین آذوقه و معیشت
خود و خانوادهام را تأمین مىنمایم .
ابن خلکان مىنویسد : امام صادق ( ع ) یکى از ائمه دوازدهگانه مذهب امامیه و از سادات اهل بیت رسالت است .
از این جهت به وى صادق مىگفتند که هر چه مىگفت راست و درست بود و فضیلت او مشهورتر از آن است که گفته شود . مالک مىگوید : با حضرت صادق ( ع ) سفرى به حج رفتم ، چون شترش به محل احرام رسید ، امام صادق ( ع ) حالش تغییر کرد ، نزدیک بود از مرکب بیفتد و هر چه مىخواست لبیک بگوید ، صدا در گلویش گیر مىکرد . به او گفتم : اى پسر پیغمبر ، ناچار باید بگویى لبیک ، در جوابم فرمود : چگونه جسارت کنم و بگویم لبیک ، مىترسم خداوند در جوابم بگوید : لا لبیک ولا سعدیک .
آنچه که با خبر هستید عده ای از دوستا ن در جوار شهدای گمنام و برگزاری مراسم مختلف در پارک بوستان شهدای گمنام و ایجاد ناراحتی شدید و همسایه های این بوستان شده است حرف ما این است برگزاری مراسمات مختلف و زنده نگه داستن آیین اعتقادی و مذهبی خوب است ولی نه در حدی که باعث آزار و اذیت مردم و همسایه ها شود این مطلب بارها به گوش مسئولین شهر رسیده و انها اذعان کرده اند که مردمان زیادی از این قضیه شکایت فراوانی داشته اند و گفته اند که یک نامه به صورت کتبی نوشته و در زمان معین در اختیار ما قرار دهید تا تمهیدات لازم با مسئله صورت گیرد و انچه ما می دانیم راه شهدا و ائمه این نبوده ونیست
وصیت نامه شهید غلامحسین ارباب رشید
"با مردم برخورد اسلامی داشته باشید، در راه اسلام و قرآن قدم بردارید و مواظب باشید که شیطان باعث دوری شما از خدا نگردد.
" وصیت نامه شهید سید کریم حسینی
بارالها به جبهه آمدم تا تکلیف خود را ادا کنم و از من راضی باشی، اما افسوس که نتوانستم مأموریت خود را به نحو احسن انجام دهم که به تو نزدیکتر شوم و از من راضی باشی. همسر عزیزم از بچه ها به خوبی نگهداری کن و آنها را در راه فراگیری علم و دانش یاری نما و مرتب آنها را به مساجد ببر تا فرد مفیدی برای جامعه ی ما باشند.
آیا علی(ع) نفرمود: عَادَهُ الْأَشْرَارِ أَذِیهُ الرِّفَاق
آیا پیامبر(ص) نفرمود: عَلَامَهُ
الْخَائِنِ فَأَرْبَعَهٌ عِصْیانُ الرَّحْمَنِ وَ أَذَى الْجِیرَانِ وَ
بُغْضُ الْأَقْرَانِ وَ الْقُرْبُ إِلَى الطُّغْیان
آنچه که ما از وصیت نامه این عزیزان و احادیث پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) می بینیم آنها هم با مردم آزاری مخالف هستند
بیایید کاری بکنیم که ادامه راه شهدا و ائمه معصومین باشیم نه اینکه با نام آنها خلاف کار آنها را انجام دادا